وضعیت کتابفروشیهای مستقل بیانگر شرایط صنعت نشر هر کشور است
در حال بارگزاری
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، چرا در پاریس کتابفروشیهای کوچک و مستقل میتوانند به فعالیت خود ادامه بدهند و شرایط کتابفروشیهای محلی در ایران نامناسب است و یکی پس از دیگری تعطیل میشوند؟ چطور است که نویسندگان در برخی از کشورها جزء ثروتمندترین افراد معرفی میشوند و نویسندگان در ایران با مشکلات معیشتی مواجهاند؛ طوریکه باید شغل دیگری برای گذران زندگی داشتهباشند و در کنار آن بنویسند؟
اهمیت رعایت قیمت ثابت کتاب و حق مالکیت فکری روی فعالان حوزه نشر تا جایی است که میتواند ساختار صنعت نشر در یک کشور را به کلی تغییر دهد.
محمود آموزگار، مدیر نشر کتاب آمه، رعایت قیمت ثابت کتاب را در اصلاح ساختار صنعت نشر ضروری میداند؛ قانونی که انگلستان و فرانسه از پیشروان ایجاد و اعمال آن بهشمار میآیند. او همچنین برقراری و رعایت حق مالکیت فکری فعالان حوزه نشر را لازمه بهبود شرایط معیشتی اهالی قلم معرفی میکند و معتقد است با رقم خورد این دو تحول، میتوان به اهدافی همچون احیا و ابقای کتابفروشیهای کوچک و رونق بازار کتاب امیدوار بود.
ضعف صنعت نشر در شیخنشینها و همسایههای شمالی
صنعت نشر در کشورهای همسایه در چه وضعیتی است و در چند دهه اخیر، بهموازات تغییراتی که در صنعت نشر ایران رخ داده، کشورهای همسایه به چه تجربیاتی در این حوزه دست یافتهاند؟
در آذربایجان تعداد کتابفروشیها خیلی کم است، تا جایی که در شهر باکو پایتخت آذربایجان، تعداد کتابفروشیها به اندازه شهرهای کوچک و متوسط ایران است. همینطور تاشکند، پایتخت ازبکستان کتابفروشیهای معدودی دارد. زمانی که به سابقه و وضعیت نشر این کشورها نگاه میکنید، میبینید ناشران یا دولتی یا متکی به کمکهای دولتی بودهاند؛ یعنی دستوری کار میکنند و عمدتا کتابهایی را زیر چاپ میبرند که دولتها به آن تمایل دارند.
صنعت نشر در کشورهای شیخنشین ضعیف است. در عربستان عمدتا صنعت نشر به کتابهای دینی و مذهبی اختصاص دارد. تجربه به من نشان داده مسالهای که بیانگر سطح فعالیت صنعت نشر است، وظعیت کتابفروشیهای مستقل هر کشور است. در پایتخت عمان فقط یک کتابفروشی وجود دارد. همچنین تعداد ناشران در نمایشگاههای کتاب بسیار اندک است و به نوعی فقط به این دلیل که بحث نشر و فرهنگ، موضوعی شیک است، دولتها سعی میکنند کارنامهای در این حوزه داشتهباشند.
وضعیت نشر در عمارات مقداری بهتر است، به این دلیل که دولت سرمایهگذاری قابل توجهی در این بخش کردهاست. در شارجه، دوبی و ابوظبی نمایشگاههای کتابی داریم که در تقویم بینالمللی ثبت شدهاند. دولت و وزارت مربوطه در عمارات بودجه ویژهای را برای ترجمه آثار فارسی به زبان عربی تخصیص دادهاست تا در نتیجه این فعالیت بتوانند ذخیره فرهنگی تهیه کنند. آنها کتابهایی مانند گلستان، سیاستنامه، قابوسنامه و ... را ترجمه کردند.
رشد کتابهای افست در افغانستان
افغانستان در حوزه نشر وضعیت متفاوتی دارد. تعداد ناشران افغانستان بسیار اندک است که در شهرهای کابل، مزارشریف و هرات فعالیت میکنند. تعداد کتابفروشی در کابل بسیار زیاد است و حدود 300 واحد کتابفروشی در کابل وجود دارد. همچنین در هرات و مزارشریف کتابفروشیهایی فعال هستند. تعداد زیادی از کتابهایی که در کتابفروشیهای هرات فروخته میشود، کتابهایی است که در پاکستان چاپ میشوند. چیزی حدود 50 موسسه آموزش عالی در کابل وجود دارد و اگر مزارشریف و هرات را اضافه کنید، تعداد زیادی محصل و دانشجو در این کشور فعالاند؛ در نتیجه تعداد زیادی از جوانان به دانشگاه میروند و مدرک میگیرند. این افراد به کتابهایی که به زبان فارسی در زمینه درسی و دانشگاهی تالیف شدهاست، نیاز دارند. پیش از این، کتابها را از ایران میخریدند و میبرند، اما در سالهای اخیر بیشتر کتابها را افست میکنند و برخی از کتابها را در پاکستان به چاپ میرسانند.
وضعیت ترکیه به مراتب بهتر است زیرا دولت این کشور برنامههای متنوعی را در دستور کار خود قرار دادهاست. یکی از آنها پروژه تدا است. تدا در واقع یک نهاد دولتی برای ترویج زبان و ادبیات ترکی است که تا این لحظه امکان واگذاری رایت بیش از 2000 عنوان کتاب تالیفیِ نویسندگان ترک را به ناشران کشورهای فراهم کرده. تدا مانند گرنت در ایران است و این برنامه باعث شده است که آثار ترکی در دیگر کشورها و زبانها پذیرش بیشتری داشتهباشد.
دو اتحادیه در حوزه نشر در ترکیه فعالاند؛ یکی از آنها اتحادیه ناشران لاییک و دیگری اتحادیه اسلامگراها است که هر دو در دو شهر استانبول و آنکارا در مجموع چهار شعبه دارند. این اتحادیهها کنفدراسیونی را تشکیل دادند که برای مسائل نشر در کل کشور فرصتگذاری میکند. اتحادیهها بارکدهایی را تعریف کردند و وقتی قرار است کتابی در ترکیه تالیف شود، بارکدی را از این اتحادیه دریافت میکند و مبلغی را میپردازند و شابک را در اختیار افراد قرار میدهند. در برابر مبلغ دریافت شده برای شابک که قابل توجه هم است، مسئولان اتحادیه میتوانند امکاناتی را به اعضای خود اختصاص دهند.
ناشران از فروش مستقیم منع شدهاند
به نظر شما چرا در برخی از این کشورها سرانه مطالعه پایین و در برخی بالا است؟ این مساله به چه عواملی بستگی دارد؟
اگر این مساله را در سطح وسیعتری بررسی کنید، در بسیاری از کشورهای اروپایی قاعدهای به نام قیمت ثابت کتاب وجود دارد که تمام کشورهای منطقه ما در واقع فاصله معناداری با این قاعده دارند. قیمت ثابت کتاب یعنی اینکه کتابی که توسط ناشر منتشر میشود، صرف نظر از اینکه کتابفروشی بزرگ است یا کوچک و در شهر بزرگ یا کوچک واقع شدهاست، با قیمت ثابت که پشت جلد درج شده، بهفروش میرسد و کسی حق ندارد تخفیفی دهد یا از این قیمت تخطی کند. این سیاستی است که برای حمایت از کتابفروشیها و ادامه بقای آنها در پیش گرفته شده و با اعمال آن، آمار و ارقام جالبی توسط اتحادیه بینالمللی ناشران در این حوزه منتشر شدهاست.
باید به این نکته توجه داشتهباشید که در اروپا کشور آلمان بیشترین گردش مالی را در حوزه کتاب دارد. در کشورهایی که تابع قیمت ثابت کتاب هستند، این مساله به صورت قانونی در مجلس تصویب شدهاست و در راس این کشورها، آلمان و فرانسه قرار دارند. قانونی شدن قیمت ثابت کتاب در آلمان روند جالبی دارد؛ ابتدا قیمت ثابت کتاب در آلمان به شکل قراردادی میان ناشران امضا شد و آنها عهدهدار اجرای آن بودند. همه چیز روی روال درست طی میشد و ناشران عمدتا از فروش مستقیم منع شدند و فروش را از طریق توزیعکنندگان و کتابفروشیها انجام دادند. در آلمان، حتی کتابخانهها هم به کتابفروشیها سفارش میدهند و متناسب با تعداد کتاب سفارش دادهشده از طرف کتابخانه، کتابفروش میتواند از 33 درصد قیمت پشت جلد که سهم اوست، مقداری به کتابخانهها تخفیف بدهد. کتابخانهها برای اینکه از تخفیف بیشتری بهرهمند شوند، باید سفارش بیشتری داشتهباشند.
در شرایط عادی ناشران 45 درصد قیمت کتاب را به توزیعکنندگان تخفیف میدادند و سهم ناشر از قیمت پشت جلد کتاب در آلمان 55 درصد است. وقتی آمازون در آلمان شروع به کار کرد، تخفیف بیشتری از ناشر مطالبه کرد و در نتیجه 55 درصد قیمت پشت جلد کتاب، یعنی 10 درصد بیشتر از توزیعکننده تخفیف گرفت. آمازون این درصد تخفیف و درصدی از سود خود را در سایت اعمال کرد و رقابت نابرابری میان آمازون و کتابفروشیهای کوچک در آلمان که قدرت مالی کمتری داشتند، شکل گرفت و این روند باعث اعتراضهایی شد. استدلال آمازون این بود که چون عضو اتحادیه ناشران و کتابفروشان نیست و قرارداد قیمت ثابت را امضا نکردهاست، بنابراین تکلیفی برای رعایت آن ندارد. در نتیجه دولت آلمان لایحهای را با فوریت به پارلمان آلمان برد و تصویب کرد تا قیمت ثابت کتاب جنبه قانونی پیدا کند و آمازون مجبور شد که مقررات قیمت ثابت کتاب را رعایت کند.
تعطیلی کتابفروشیها در بریتانیا
جمعبندیهایی که به عمل آمده، نشان دهنده این است که سیاست قیمت ثابت کتاب از حقوق کتابفروشیهای کوچک و مستقل حمایت میکند. انگلیس هم از این قاعده تبعیت میکرد، اما در سال 1997 از این قاعده خارج و در قیمتگذاری پشت جلد کتاب و تخفیف آزاد شد. در نتیجه این اقدام، اتحادیه کتابفروشان از اتحادیه ناشران جدا شد. اتحادیه کتابفروشان بریتانیا در گزارشی اعلام کرد که از سال 1997 تا 2007 که قاعده قیمت ثابت کتاب در انگلستان اجرا نمیشود، حدود 1000 کتابفروشی در بریتانیای کبیر تعطیل شدند.
این درحالی بود که اتحادیه بینالمللی ناشران در گزارشی اعلام کرد؛ تعداد کتابفروشیهای شهر پاریس که قاعده قیمت ثابت کتاب را اجرا میکنند، بیشتر از تعداد کتابفروشیهای کل آمریکا است. وقتی دستاوردها را ارزیابی میکنیم، مجموع این موارد نشان میدهد اگر دیدگاه حفظ و حراست از کتابفروشیهای کوچک و مستقل باشد، کدام سیاستی را باید در پیش بگیریم.
کشورهای سرمایهداری به اجرای قاعده قیمت ثابت کتاب، انتقاد دارند و آن را کمونیستی میدانند. آنهایی که طرفدار اقتصاد آزادند، با روش کنترل شده مخالفاند، اما میبینیم در نتیجه این روش، قیمت کتاب در کل کشور اجرا کننده، کنترل شدهاست. قیمت یک کتاب در فرانسه در یک کتابفروشی وسط شهر پاریس و یک کتابفروشی مستقر در یک روستا قیمت پشت جلد است. این روش باعث میشود که کتابفروشی کوچک بتواند به کار خود ادامه دهد؛ زیرا در کشورهایی که قیمت ثابت کتاب اجرا نمیشود، کتابفروشی بزرگ در شهرهای بزرگ، فروش و در نتیجه گردش مالی بیشتری دارند و میتوانند تخفیفهایی در فروش خود ارائه بدهند که برای کتابفروشیهای کوچک غیرممکن است و این روند رقابت را غیرمنصافانه و کتابفروشیهای کوچک را از چرخه فعالیت خارج میکند.
کتابخانهها با افزایش قیمت کتاب پا به میدان گذاشتند
در کشورهایی مانند مانند آلمان و انگلیس مردم بیشتر کتابخانه شخصی دارند یا تمرکز روی استفاده از کتابخانههای عمومی و مراکز فرهنگی است؟
افرادی که توان مالی تشکیل کتابخانه در منزل را دارند، اقدام به تجهیز و برپا کردن کتابخانه شخصی در منزل میکنند. کتابخانهها زمانی پا به میدان گذاشتند که قیمت کتاب جایگاه واقعی خود را در سیستم اقتصادی کشور پیدا کرد. طبیعتا ممکن بود، بخشهایی از جامعه امکان تهیه آن کتاب را نداشتهباشند. یکی از کارکردهای سیستم کتابخانهها این است که دسترسی کتاب برای مردم را ممکن کند و مردم بدون اینکه مجبور به خرید کتابی باشند، بتوانند از آن استفاده کنند. اگر کتابخانهها بتوانند هزینهها و درآمد خود را مدیریت کنند، حتی اگر قیمت کتاب بالا برود، دسترسی به کتاب برای مردم ممکن خواهدبود. این بحث مطرح نمیشود که کتاب گران یا ارزان است و هرکس تمایل داشتهباشد میتواند با عضویت ساده در کتابخانه از کتاب استفاده کند.
وضعیت نویسنده و مترجم و رابطه او با ناشر در کشورهای آلمان و فرانسه به چه صورت است؟ آیا میتوانند با تالیف و ترجمه معیشت خود را تامین کنند؟
مسالهای که در این بخش اهمیت دارد، جایگاه واقعی حقوق مالکیت فکری است. رعایت حقوق مالکیت فکری رکن اساسی فعالیت در حوزه نشر است. اگر جامعه به درجهای برسد که به مالکیت فکری به اندازه حداقل ارزش و امتیازی که برای مالکیت فیزیکی قائل است، احترام بگذارد، اهمیت خلاقیت و ابتکار بیشتر درک میشود.
از ابتدا بشر تقلاهایی برای خلقت کردهاست، برای اینکه بتواند پیامش را منتقل کند، تبادل نظر و گفتوگو کند و این از نقاشی در غارها تا ماشین چاپ و عصر دیجیتال قابل بررسی و مشاهده است. کوشش بشر برای یافتن راههای تازه ارتباط، تبادل فکر و اندیشه همواره ادامه داشتهاست. این مسائل بازمیگردد به اینکه ایده و اندیشه ارزش دارد، این ارزش مالکیت را نسیب پدید آورنده میکند. احترام به این ماجرا منجر به این میشود، فردی که اندیشههای موثرتر و خلاقیت بیشتری از خود ارائه میدهد، بهره بیشتری ببرد. در درجه دوم اهمیتی که مردم برای خلاقیت قائل هستند و احترامی که برای حقوق مالکانه آن میگذارند، مطرح است. در نتیجه این قانون در جامعه هرکس به اندازه ابتکار و خلاقیت خود از آن بهره میبرد.